زندگی خودم است دوست دارم آتشش بزنم دوست دارم با هر کسی که دلم می خواهد ازدواج کنم آیا بزرگتر ها مانع می شوند. تنها چیزی که از بزرگتر

بله/ علی رغم میل بزرگترها

علی رغم میل بزرگترها: بله

نظر شما محترم ولی من ازدواج می کنم

زندگی خودم است دوست دارم آتشش بزنم دوست دارم با هر کسی که دلم می خواهد ازدواج کنم آیا بزرگتر ها مانع می شوند. تنها چیزی که از بزرگتر ها می خواهم این است که حضور داشته باشند و خوشحالم کنند نیازی به نظرشان ندارم.

انسی نوش آبادی _ بخش کلوب ازدواج تبیان

ازدواج کردن با کسی که نزد اعضای خانواده و اقوامتان منفور است کار بسیار سخت و دردناکی هست. چنانچه دارای ضرورت و مصلحت قابل توجهی نباشد صلاح در این است که از آن چشم پوشی کنید. ولی اگر پای مصلحتهایی در میان است که گذر از آن عاقلانه نیست با رعایت نکات زیاد و تحمل مشکل های بسیار اقدام کنید.

عبارات مهم : سن ازدواج – خانواده
اگر دلیلتان جهت ازدواج با کسی که در خانواده شما منفور است یا به هر دلیلی مورد مخالفت است،فقط احساسی است که نسبت به او دارید، این علت کافی و مناسب نیست. اگر این احساس از بین برود چیزی جز پشیمانی باقی نمی ماند. این نوع احساسها نیز طبیعتا به همان شکل روزهای اول باقی نخواهند ماند و با آشنایی زیاد و روزمرگی و کشمکشها، کمرنگ خواهند شد. آن وقت شما هم به همانجایی می رسید که اعضای خانواده تان قبل از شما رسیده بودند.
اما اگر دلایل خوبی دارید که ایمان دارید مصلحت شما در این ازدواج است و مخالفتهای والدینتان منطقی نیست، تلاش کنید با حوصله و منطق آنها را راضی کنید. هر چند این کار وقت ببرد. آدم نیرومند هر لحظه جهت حل مشکلاتش تلاش می کند گفتگو می کند سریع مایوس و تسلیم نمی شود.

اگر دلیلتان جهت ازدواج با کسی که در خانواده شما منفور است یا به هر دلیلی مورد مخالفت است،فقط احساسی است که نسبت به او دارید، این علت کافی و مناسب نیست. اگر این احساس از بین برود چیزی جز پشیمانی باقی نمی ماند

بله/ علی رغم میل بزرگترها

هیجان زده نشوید ترساندن و دعوا نکنید ترساندن و دعوا بزرگتر ها را زیاد دلواپس می کند. نگرانی آنها پرسشها شما را مضاعف می کند. به آنها اطمینان بدهید که درکشان می کنید اطمینان بدهید که رفتاری عاقلانه خواهید داشت. حرفهای درست را آنقدر تکرار کنید تا مورد قبول واقع شوند. روی یک سنگ اگر قطره قطره آب ریخته شود سوراخ خواهد شد. حرفهای منطقی با دلهای سخت همین کار را می کند. منطقی صحبت کنید با سرکشی و لجبازی بزرگترها را جهت مخالفت با خودتان جنبش نکنید.
معمولا نخستین روزهایی که این عنوان مطرح شده است و والدینتان به شدت موضع گیری کرده و هیجان زده اند، وقت خوبی جهت صحبت کردن و قانع کردن نیست. اگر هیجان و مخالفت والدینتان شدید است باید به آنها وقت بدهید.
یکی از افراد مقبول خانواده یا اقوام را گزینش کنید و با او دوستانه و شخصی صحبت کنید. تلاش کنید احساس و دلایلتان را کاملا به او بفهمانید و او را با خودتان همراه کنید و از او بخواهید به شما کمک کند. کمک های غیر مستقیم یک شخص سوم خیلی سودمند هست. او می تواند بدون حمایت مستقیم، با مقدمه چینی و تعریف از نامزد شما به برطرف ابهامات علیه وی کمک کند. بدون کمک این شخص سوم کار جهت شما مسئله خواهد بود.
برای راضی کردن والدینتان تلاش کنید ملاحظه حساسیت های آنها را بکنید. به عنوان نمونه اگر روی پرسشها سنتی حساسند این عنوان را جهت نامزدتان خوب توضیح دهید تا با یک واکنش‌ها یا پوشش غیر منتظره آنها را زیاد هیجان زده نکند. حداقل کاری که در نخستین قدم باید انجام دهید این است که ظاهر و رفتارتان را مطابق میل والدینتان هماهنگ کنید. از وقت های متفاوت جهت جلب توجه و رضایت بزرگترها استفاده کنید. عاقل باشید و جهت رسیدن به یک مصلحت بزرگتر حوصله کنید و بهای آن را بپردازید. اگر به خاطر لجبازی و غرورتان جهت جلب رضایت بزرگترها تلاش نکنید خودتان را به زحمت ها و رنجهای بیهوده ای گرفتار می کنید که حاصل آن جز عقده های روانی چیزی نیست.

اگر چه عشق، جبران کننده ی بسیاری از رنجها و کمبودها خواهد بود ولی اگر سختیهای یک رابطه بیش از حد طاقت طرفین بشود، شک و تردیدها و وسوسه ها کم کم جایگزین علاقه خواهد شد

اگر نامزدتان با شما همکاری نکند کار جهت شما سخت می شود و اگر سختیها بیش از حد طاقتتان بشود از ازدواجتان پشیمان خواهید شد. در این صورت بهتر است از خیر این ازدواج بگذرید. اگر چه عشق، جبران کننده ی بسیاری از رنجها و کمبودها خواهد بود ولی اگر سختیهای یک رابطه بیش از حد طاقت طرفین بشود، شک و تردیدها و وسوسه ها کم کم جایگزین علاقه خواهد شد.
اما در بعضی شرایط خاص من جمله در صورتی که طرفین از سن ازدواجشان گذشته و زیاد منتظر رضایت دیگران مانده اند، دیگر رضایت بزرگترها آنقدرها اهمیت نخواهد داشت.
امید و نرگس نزدیک به هشت سال است که می خواهند با هم ازدواج کنند ولی والدینشان رضایت نمی دهند. این دو سالهاست که صبر کردند تا والدین خود را راضی کنند ولی آنها به همین اوضاع راضی شده است و عادت کردند. کسی دیگر به فکر اوضاع ناراحت کننده این دو جوان نیست بعد از هشت سال انتظار فقط به این نتیجه رسیدند که بی جهت اینهمه سال از زندگیشان را فدای لجبازی بزرگتر ها کرده اند. یک پسر سی و هفت و یک دختر سی و چهار ساله دیگر جهت ازدواجشان مانند جوانهای کم سن و سال نیازمند حمایت والدین نیستند اگر چه ازدواج علی رغم میل بزرگترها تلخ و دارای پرسشها زیادی است ولی در چنین شرایطی چاره ای از ازدواج بدون رضاین بزرگتر ها نیست. در چنین شرایطی بهتر است با رعایت همه ی پرسشها اخلاقی و آداب و رسوم پسندیده ،این دو جوان با هم وصلت کنند بدون آنکه دلواپس رضایت یا عدم رضایت والدین خود باشند.

برای اطلاع از طرح همسان گزینی تبیان اینجا کلیک کنید

واژه های کلیدی: سن ازدواج | خانواده | ازدواج | لجبازی |


برچسب ها: , , ,