آموزش ادبیات فارسی دهم انسانی درس پمجم
معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر بیداد ظالمان
شاعر این درس سیف فرغانی است، یکی شعرای نامدار ایرانی که در قرن هفتم هجری قمری زندگی می کرده و هم دوره سعدی و مولوی بوده و مکاتباتی (نامه نگاری) نیز با سعی داشته است.
درون مایه این درس: پایداری در برابر بیدادگری و تجاوز به میهن، ناپایداری ظلم و ستم است.
قالب شعر بیداد ظالمان: قصیده
هم مرگ، بر جهان شما نیز بگذرد / هم رونقِ زمان شما نیز بگذرد
معنی: مرگ به سراغ شما نیز خواهد آمد، و دوران اعتبار شما نیز از رونق خواهد افتاد.
قلمرو ادبی: قافیه: جهان و زمان / ردیف: شما نیز بگذرد / جهان: مجاز از زندگی و هستی / گذشتن مرگ: تشخیص / گذر مرگ بر جهان کسی: کنایه از فرا رسیدن مرگ او
قلمرو زبانی: رونق: فروغ، زیبایی، شکوه / زمان: زمانه، دوران
وین بوم محنت از پی آن تا کُند خراب / بر دولتْ آشیان شما نیز بگذرد
معنی: اندوه جغد ویرانگری است که به ما بسنده نمی کند و شما را نیز نابود خواهد کرد.
قلمرو ادبی: قافیه: آشیان / ردیف: شما نیز بگذرد / بوم محنت: اضافه تشبیهی / بوم، خراب و آشیان: مراعات نظیر / بوم محنت بر آشیان کسی گذشتن: کنایه از نابودی قدرت و اعتبار / محنت و دولت: تضاد / دولت آشیان: تشبیه مقلوب (آشیانه ی دولت)
قلمرو زبانی: وین: مخفف و این / بوم: جغد، نماد شومی و نحسی / مهنت: اندوه (هم ریشه با محن – جمع محنت) از پی: برای، به خاطر / دولت: زمان فرانروایی، دارایی / آشیان: آشیانه
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام/ بر حلق و بر دهانِ شما نیز بگذرد
معنی: مرگ که نابود کننده ی همگان است، روزی شما را نیز نابود خواهد کرد.
قلمرو ادبی: قافیه: دهانِ / ردیف: شما نیز بگذرد / آب اجل: اضافه تشبیهی / خاص و عام: مجاز از همه مردم / گلو گیر، حلق و دهان: مراعات نظیر – تناسب / گلوگیر: کنایه از نابود کننده؛ کشنده / خاص و عام: تضاد / آب اجل بر حلق کسی گذاشتن: کنایه از مرگ و نابودی / تلمیح به آیه «کل نفس ذائقه الموت – هر نفسی چشنده ی مرگ است»
قلمرو زبانی: اجل: مرگ (شبه هم آوا: عجل) / گلوگیر: چیزی که راه گلو را بگیرد – منظور کشنده / خاص: درباریان / عام: توده ی مردم / حلق: گلو
چون دادِ عادلان به جهان در، بقا نکرد / بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
معنی: همان گونه که عدل و داد انسان های دادگر در جهان باقی نمانده است پس ستم شما ستمگران نیز از بین رفتنی است.
قلمرو ادبی: قافیه: ظالمان / ردیف: شما نیز بگذرد / داد و بیداد: تضاد / عادل و ظالم: تضاد / داد و عادل – بیداد و ظالم: تناسب / واج آرایی صامت د – ن، مصوت ا
قلمرو زبانی: چون: به علت آنکه (وقتی که) – حرف ربط پیوند ساز / داد: عدل، انصاف / بقا نکرد: باقی نماند / بیداد: ظلم و ستم / به و در، دو حرف اضافه برای یک متمم / بقا: دوام و پایداری / داد: عدالت، دادگری
در مملکت چو غرّشِ شیران گذشت و رفت / این عوعوِ سگانِ شما نیز بگذرد
معنی: در سرزمینی که نعره انسانهای شیر صفت و جوانمرد گذشته، ناجوانمردی و سگ صفتی انسانهای پست هم از بین خواهد رفت.
قلمرو ادبی: قافیه: سگانِ / ردیف: شما نیز بگذرد / شیران: استعاره از دلیران / سگان: استعاره از انسان های فرومایه و ستمگر / شیر و سگ: تناسب / سگان و شیران: تضاد معنایی / غرش و عوعو: تضاد / واج آرایی صامت ش
قلمرو زبانی: مملکت: کشور / غرش: بانگ، فریاد / چو: وقتی که / عوعو: صدای سگ
بادی که در زمانه بسی شمعها بکُشت / هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
معنی: مرگ مانند بادی شمع وجود انسان های بسیاری را خاموش نمود، پس چراغ وجود شما را نیز خاموش خواهد کرد.
قلمرو ادبی: قافیه: چراغدان / ردیف: شما نیز بگذرد / باد: استعاره از مرگ / شمع: استعاره از انسان / چراغدان: استعاره از زندگی افراد نالایق / شمع و چراغدان: تناسب / باد بر شمع و چراغدان وزیدن: کنایه از مرگ و نابودی / باد و شمع: تضاد / تلمیح به آیه «کل نفس ذائقه الموت» (مفهوم: فراگیر بودن مرگ) / شمع، بکشت و چراغدان: مراعات نظیر
قلمرو زبانی: بسی: بسیار / کشتن: خاموش کردن / چراغدان: جای چراغ، فانوس / بکشت: خاموش کرد
زین کاروانسرای، بسی کاروان گذشت / ناچار، کاروانِ شما نیز بگذرد
معنی: دنیا کاروان سرایی است که مردم زیادی از آن گذشته و رفته اند، شما نیز از این دنیا عبور خواهید کرد. (قدرت و فرانروایی شما نیز از بین خواهد رفت)
قلمرو ادبی: قافیه: کاروانِ / ردیف: شما نیز بگذرد / کاروان سرا: استعاره از دنیا / کاروان: استعاره از مردم و زندگی / واج آرایی: تکرار مصوت ا / کاروان سرا و کاروان: تناسب / تکرار کاروان / تلمیح به آیه «کل من علیها فان» / کاروانسرای، کاروان و گذشتن: مراعات نظیر
قلمرو زبانی: کاروان سرا: جایی که کاروان ها در آن اقامت می کنند / کاروان: گروه مسافران / بسی: بسیاری / زین: مخفف «از این»
ای مُفتَخَر به طالع مسعود خویشتن / تأثیر اختران شما نیز بگذرد
معنی: ای کسی که به خوشبختی خودت افتخار می کنی این بخت فرخنده شما نیز به پایان می رسد.
قلمرو ادبی: قافیه: اختران / ردیف: شما نیز بگذرد / طالع و اختر و مسعود: تناسب / تلمیح به باور قدما که ستارگان را در تعیین سرنوشت انسان ها موثر می دانستند
قلمرو زبانی: مفتخر: صاحب افتخار، سربلند / طالع: سرنوشت، بخت / مسعود: فرخنده / اختر: ستاره / اختران: ستارگان
بر تیر جورتان ز تَحمّل سپر کنیم / تا سختی کمان شما نیز بگذرد
معنی: ظلم شما مانند تیر است و ما صبر را سپر آن می کنیم تا این قدرت شما نیز به پایان برسد.
قلمرو ادبی: قافیه: کمان / ردیف: شما نیز بگذرد / تیر جور: اضافه تشبیهی / ز تحمل سپر کنیم: کنایه از تحمل کردن / سختی کمان: استعاره از دوره قدرت، زورمندی و بی رحمی / تیر و سپر و کمان: تناسب / چیزی را سپر کنیم: کنایه از دفاع کردن از خود / کمان: مجاز از قدرت / تلمیج به حدیث «الصبر مفتاح الفرج» / تیر و سپر: تضاد – تیر در معنای حمله و سپر در معنای دفاع و چاره سازی
قلمرو زبانی: جور: ستم ، ظلم
ای تو رمه سپُرده به چوپانِ گرگْ طبع / این گرگی شبان شما نیز بگذرد
معنی: ای پادشاهی که مردم را به دست حاکمان و والی های ستمگر و درنده خود سپرده اید، آگاه باشید که این ستمگری شما نیز روزی به پایان خواهد رسید.
قلمرو ادبی: قافیه: شبان / ردیف: شما نیز بگذرد / رمه: استعاره از توده ی مردم / چوپان گرگ طبع: استعاره از حاکمان ظالم / گرگ طبع: تشبیه ستمگری شخص به گرگ صفتی / شبان: استعاره از کارگزاران ستمگر / رمه و چوپان و شبان: تناسب / رمه و گرگ: تضاد / چوپان گرگ طبع: گونه ای متناقض نما / گرگی: کنایه از ستمگری و ظلم / گرگ، شبان، چوپان و رمه: مراعات نظیر
قلمرو زبانی: تو: منظور ستمگران و فرمانروایان ظالم / رمه: گله / طبع: سرشت (شبه هم آوا با تبع: پیروی) سپردن: واگذار کردن / گرگی: درندگی / شبان: چوپان
دیدگاهتان را بنویسید