روانشناسی شخصیت | شخصیت شناسی | شخصیت انسان | شخصیت افراد | روانشناسی | روان شناسی | احساسات | مطالعه | احساسات

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت

عبارات مهم : روانشناسی شخصیت – شخصیت شناسی

رشته روانشناسی شخصیت به بررسی ابعاد متفاوت شخصیت انسانها می پردازد

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت

روانشناسی شخصیت چیست؟

در رشته روانشناسی شخصیت، ابعاد متفاوت شخصیت، جنبه های ادراكی، هیجانی، ارادی و بدنی افراد و چگونگی سازگاری فرد با محیط مورد مطالعه قرار می گیرد.

دانشجویان رشته روانشناسی شخصیت به مطالعه الگوهای خاص تفکر، احساسات و واکنش‌ها که هر فرد را از دیگری متمایز می کند، می پردازند. این روان شناسان معمولاً در محیط علمی به عنوان مدّرس یا پژوهشگر فعالیت می کنند.

روانشناسی شخصیت | شخصیت شناسی | شخصیت انسان | شخصیت افراد | روانشناسی | روان شناسی | احساسات | مطالعه | احساسات

شخصیت شناسی

در روانشناسی شخصیت، تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده اند. هیلگارد شخصیت را «الگوهای واکنش‌ها و شیوه های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می کند» تعریف کرده است در حالی که بعضی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث آینده نگری واکنش‌ها فرد می شوند» تعریف می کنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر صورت می گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این عنوان اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر صورت خود می زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد». شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می شود که معرف واکنش‌ها یک شخص هست، از جمله می توان این خصلتها را مشمول بر اندیشه، احساسات، ادراک شخص از خود، وجهه نظرها، نحوه فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح شاخصه شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.

نظری اجمالی به تعاریف شخصیت شناسی، نشان می دهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه خاص یافت. جهت مثال کارل راجرز شخصیت را یک خویشتن شرکت یافته دایمی می دانست که محور تمام تجربه های وجودی بود. یا گوردن آلپورت شخصیت را مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت های فردی را جهت می دهد تلقی کرده هست. واتسن شخصیت را مجموعه شرکت یافته ای از عادات می پنداشت و زیگموند فروید، عقیده داشت که شخصیت از نهاد(ID)، خود(Ego) و فراخود(Super ego) ساخته شده است است.

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت

شخصیت چیست؟

شخصیت تشکیل شده است است از الگوهای خاص فکری، احساسی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد. شخصیت، سرچشمه درونی دارد و در طول حیات، تقریباً پایدار باقی می ماند.

روان شناسی شخصیت، شاخصه های یگانه افراد و نیز مشابهت ها بین گروه هایی از افراد را مورد مطالعه قرار می دهد.

روانشناسی شخصیت | شخصیت شناسی | شخصیت انسان | شخصیت افراد | روانشناسی | روان شناسی | احساسات | مطالعه | احساسات

ویژگی های شخصیت

•شخصیت، شرکت یافته و سازگار است.

•شخصیت، هر چند پدیده ای روانی است امّا تحت تاثیر فرایندها و نیازهای بیولوژیک قرار دارد.

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت

•شخصیت باعث پدیدآمدن رفتارها می گردد.

•شخصیت از طریق افکار، احساسات، رفتارها و بسیاری چیزهای دیگر نمود می یابد.

شخصیت از نظر روانشناسی

دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی شخصیت افراد به گروههای «با شخصیت و بی شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این نظر باعث پیدایش نظریه های متعددی از جمله : نظریه روانکاوی کلاسیک ، نظریه روانکاوی نوین ، نظریه انسان گرایی، نظریه شناختی، نظریه یادگیری اجتماعی و … » در حوزه مطالعه روانشناسی شخصیت شده است است.

ماهیت شخصیت و انسان

یکی از جنبه های با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریه های شخصیت» منعکس شده است است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است است (یا می شود). این سوالها با شاخصه مهم انسان ارتباط برقرار می کنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش های متفاوت به این سوالها پاسخ می دهند؛ بطوری که می توانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در واکنش‌ها و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند.

تاریخچه مطالعه روان شناسی شخصیت

تاریخچه مطالعه روان شناسی شخصیت به وقت یونان باستان بر می گردد. تلاش دانشمندان جهت توصیف و طبقه بندی منش آدمی را می توان در یونان باستان ردیابی کرد. در عهد باستان، تفاوت افراد را از نظر خلق و مزاج به غلبه یکی از مزاج های چهارگانه (خون، صفرای سیاه، بلغم و صفرای زرد) نسبت می دادند و بر این اساس، افراد را به چهار سنخ یا ظاهر شخصیتی: دموی مزاج، سوداوی مزاج(مالیخولیایی)، بلغمی مزاج و صفراوی مزاج طبقه بندی می کردند. بدهید ترتیب، ضمن این که افراد به سنخ های متفاوت شخصیتی طبقه بندی می شدند علت تفاوت های فردی نیز توجیه می شد. این نظریه شخصیت تا قرن ۱۹ هم چنان دوام یافت.

نظریه های شخصیت، طی دوران شکل گیری خود مانند هر پدیده دیگری تحت تاثیر عوامل متفاوت تاریخی قرار گرفته اند. از آن میان، چهار عامل نقش موثری داشته اند که عبارتند از: پیشرفت طب بالینی اروپا، روش های روان سنجی، روان شناسی رفتارگرایی و روان شناسی گشتالت. علاوه بر این عوامل تاریخی، عوامل معاصر موجود نیز در روان شناسی شخصیت تاثیر گذاشته اند. از جمله این عوامل می توان از پیدایش یا تکامل رشته هایی مانند روان شناسی میان فرهنگی، فرایندهای شناختی، روان شناسی در پهنه زندگی(تمام مدت عمر) و انگیزش نام برد.

روان شناسان شخصیت جهت مطالعه و تحقیق، از چهار نوع داده استفاده می کنند که عبارتند از: داده های مربوط به سوابق زندگی فرد، داده های جمع آوری شده است به وسیله مشاهده گر، داده های حاصل از آزمون ها و داده های حاصل از گزارش های شخصی. هر یک از روان شناسان شخصیت، نوعی از این داده ها را ترجیح می دهند. ولی همه آن ها در مورد فایده بالقوه هر یک از انواع چهارگانه داده ها تردیدی ندارند.

تاریخچه مطالعه روانشناسی شخصیت به وقت یونان باستان بر می گردد.

مطالعه شخصیت

روش های چندی جهت مطالعه شخصیت وجود دارد. هر روش دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود است:

•روش های تجربی: در این روش ها پژوهشگر متغیرهای مورد نظرش را کنترل و دستکاری می کند و نتیجه های را می سنجد. این علمی ترین روش تحقیق هست، امّا پژوهش های تجربی، هنگامی که مطالعه جنبه هایی از شخصیت نظیر انگیزه ها، هیجانات و تمایلات مورد نظر باشد، ممکن است بسیار پیچیده باشد.

•مطالعات موردی و روش های خود-گزارشی: این روش بر تحلیل عمیق فرد و همچنین اطلاعات فراهم شده است از فرد تکیه دارد. مطالعات موردی به شدّت وابسته به تفسیر مشاهده کننده است در حالی که روش های خود-گزارشی به حافظه فرد مورد نظر بستگی دارد. به این دلیل، این روش ها بسیار ذهنی هستند و تعمیم یافته ها به جامعه ای بزرگتر سخت است.

•تحقیقات بالینی: این روش بر اطلاعات جمع آوری شده است از بیماران بستری، در طول دوره درمان تکیه دارد. بسیاری از نظریه های مربوط به شخصیت بر پایه این نوع پژوهش واقع شده است است امّا به علت آن که مباحث تحقیق، منحصر به فرد و نشانگر واکنش‌ها نابهنجار هستند، این تحقیق بسیار ذهنی است و تعمیم آن سخت است.

نظریه های شخصیت

•نظریه های بیولوژیک: رویکردهای بیولوژیک، عوامل ژنتیکی را مسئول شخصیت می شناسند. پژوهش هایی که بر روی وراثت به عمل آمده، وجود ارتباط بین عوامل ژنتیکی و شاخصه های شخصیتی را نشان می دهد. یکی از معروف ترین نظریه پردازان بیولوژیک، هانس آیزنِک است که بین جنبه های شخصیتی و فرایندهای بیولوژیک ارتباط برقرار کرد. جهت مثال، آیزنک چنین بیان کرد که افراد درون گرا دارای جنبش مغزی بالایی هستند و این امر آن ها را به سوی دوری از جنبش هدایت می کند. از سوی دیگر، آیزنک عقیده داشت که برون گراها دارای جنبش مغزی کمی هستند و این امر باعث می شود که به دنبال تجربیات تحریکی بروند.

•نظریه های رفتاری: نظریه های رفتاری، شخصیت را حاصل تعامل بین فرد و محیط می دانند. نظریه پردازان رفتاری، به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده و اندازه پذیر می پردازند و نظریه هایی که افکار و احساسات درونی را به حساب می آورند، رد می کنند. اسکینر و آلبرت بندورا از جمله نظریه پردازان رفتاری هستند.

•نظریه های روان پویشی: نظریه های روان پویشی شخصیت به شدّت تحت تأثیر کارهای زیگموند فروید است و بر تأثیر ذهن ناهشیار (ناخودآگاه) و تجربیات کودکی بر روی شخصیت تأکید دارد. نظریه های روان پویشی مشمول بر «نظریه مرحله روانی-جنسی» فروید و «مراحل رشد روانی-اجتماعی» اریکسون است.

فروید عقیده داشت که سه مؤلفه سازنده شخصیت عبارتند از نهاد، خود و فراخود. نهاد، مسئول کلیه نیازها و امیال است در حالی که فراخود، مسئول اخلاقیات و ایده آل ها می باشد. و خود، بین درخواست های نهاد، فراخود و واقعیت در نوسان هست.

اریکسون عقیده داشت که شخصیت در طی یک سری از مراحل پیشرفت می کند و در هر مرحله بعضی تناقض ها بروز می کند. موفقیت در هر مرحله به غلبه موفقیت آمیز بر این تناقض ها بستگی دارد.

•نظریه های انسان گرایانه: نظریه های انسان گرایانه بر اهمیت اراده آزاد و تجربیات فردی در رشد شخصیت تأکید دارد. این نظریه پردازان بر مفهوم خود-شکوفایی که نیازی فطری جهت رشد شخصی است تأکید می نمایند. از جمله این نظریه پردازان می توان به کارل راجرز و آبراهام مزلو اشاره کرد.

منبع تلخیص از:

psypay.blogfa.com

ravanyar.com

daneshnameh.roshd.ir

واژه های کلیدی: روانشناسی شخصیت | شخصیت شناسی | شخصیت انسان | شخصیت افراد | روانشناسی | روان شناسی | احساسات | مطالعه | احساسات


برچسب ها: , , , , , , ,