روان­شناسان معتقدند که خوشحالی و خندیدن طبیعی در اوقات فراغت، نوعی تخلیه تنش های روانی محسوب شده است و فرد را از کسالت، خستگی و زحمت روزانه بیرون می

در کدام گروه قرار دارید ؟!

در کدام گروه قرار دارید ؟!

روان‌شناسان معتقدند که خوشحالی و خندیدن طبیعی در اوقات فراغت، نوعی تخلیه تنش‌های روانی محسوب شده است و فرد را از کسالت، خستگی و زحمت روزانه بیرون می آورد و در نتیجه، قدرت یادگیری او را زیاد می کند و احساس راحتی و آرامش وی را نیز به ارمغان می آورد.

نخستین گروه

موفقیت فرزندش برایش بسیار مهم بود؛ حتی بعد از امتحانات ترم اول، در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار از کادر مدرسه جهت نتیجه های خوب فرزندش تقدیر کرده بود؛ ولی در منزل فضای مثبتی حاکم نبود. او با همسرش مسئله داشت و با هم کنار نمی آمدند و متاسفانه در دعواها و اختلافاتشان از فرزند ها می درخواست کردند که قضاوت کنند؛ در واقع پدر و مادر، هر یک به نوعی می درخواست کردند که فرزندان طرف او را بگیرند و در این دادگاه، که احساس و عاطفه حکم می کند، پیروز میدان باشند.

وقتی گله فرزندش را از این جریان برایش گفتم و اینکه به خاطر جوّ نامناسب منزل نمی تواند تمرکز داشته باشد و افت تحصیلی پیدا کرده هست، متعجب نگاهی به من انداخت و گفت: ولی من همۀ شرایط را جهت موفقیت او فراهم کرده ام. او اعتقاد بود که اختلافات وی با همسرش، هیچ ربطی به فرزندشان ندارد و فرزندش قدر زحمات و پولی را که او جهت موفقیتش خرج می کند، نمی داند.

در کدام گروه قرار دارید ؟!

دومین گروه

«مریم! بخوان.»

این تنها جمله ای است که من در منزل می شنوم. فکر می کنند که یک کنکوری باید به کتاب سنجاق شده است باشد! اگر حوصله ام سر رفته باشد و از آنها بخواهم که یک ساعتی بیرون برویم یا خدای نکرده تلویزیون ببینم، انگار مرتکب گناهی نابخشودنی شده است ام و با تعجب می گویند: «مگر کنکوری نیستی؟!!»

و هنگامی که که از خستگی ام می گویم و اینکه مشاورمان هم می‌گوید هفته ای دو یا سه ساعت استراحت کنید، انگار که کفر شنیده باشند، با خشم و قهر می گویند: «مشاور تو، ما هستیم؛ بی خود بهانه نیاور! این یک سال فقط باید درس بخوانی.»

روان­شناسان معتقدند که خوشحالی و خندیدن طبیعی در اوقات فراغت، نوعی تخلیه تنش های روانی محسوب شده است و فرد را از کسالت، خستگی و زحمت روزانه بیرون می

حالا کاش فقط حق دیدن تلویزیون و گردش را نداشتم، من حتی از داشتن یک خواب راحت نیز محرومم. شاید باور نکنید، ولی گاهی اوقات که با شور و شوق، خاطره ای خنده آمیز را که در مدرسه اتفاق افتاده هست، جهت والدینم تعریف می کنم، با کلام بی تفاوت یکی از آنها روبرو می شوم که: «حالا درس هایت را خوانده ای که آن قدر خوشحالی؟!» یا « بهتر نیست به جای اینکه الکی خوش باشی بروی سراغ دَرست؟!»

از طرف دیگر، مدام با اقوام دور و نزدیک مقایسه می شوم و سرکوفت درس و رتبه آنها را می خورم و اینکه خانواده هایشان نیمی از زحمت والدین مرا نکشیده اند، ولی فرزند هایشان نتیجه گرفته اند و من قدر هزینه ای که می کنند و زحمتی را که می کشند نمی دانم، و خلاصه پرداختن به هر چیزی و انجام هر کاری جز درس خواندن، جهت من ممنوع است.

راستش هر روز دعا می کنم که هر چه سریعتر کنکور بدهیم و من از این زندانی که خانواده ام برایم درست کرده اند، نجات پیدا کنم !

سومین گروه

وقتی جهت گرفتن کارنامه فرزندش آمد و گفت نمی داند که سال چندم هست، مبهوت ماندم ؛ یعنی اولش فکر کردم که اشتباه شنیدم، و بعد گفتم که حتماً شوخی می کند؛ ولی هنگامی که با صورت ای جدی و صدایی خسته گفت که واقعاً نمی داند که فرزندش سال سوم یا چهارم هست، بهت زده شدم. فرزندش کلاس چهارم دبیرستان بود و او جهت گرفتن کارنامه ماهانه آذر ماه مراجعه کرده بود؛ ولی هنوز نمی دانست که فرزندش سال چهارم دبیرستان است و از تابستان، ما او را یک کنکوری به حساب می آوریم. حالا زیاد معنی حرف های فرزندش را می فهمیدم؛ اینکه فضای منزل هر لحظه شلوغ است و هر روز که از مدرسه به منزل می رود نمی داند که چه چیز انتظارش را می کشد و آیا قرار است که به مهمانی بروند یا مهمان برایشان می آید، و هنگامی که هم که به این شرایط معترض می شود، در جواب می شنود که: «حالا یک روز درس نخوانی چه می شود؛ نمی شود که به خاطر درس تو همه چیز را که تعطیل کنیم! به فلانی یا بهمانی برمی خورد اگر بگوییم که نیاید یا نمی آییم»، و خلاصه تنها چیزی که این وسط مهم نیست او و کنکورش هست.

چهارمین گروه

در کدام گروه قرار دارید ؟!

خوب می دانند که والدین و خانواده، نقش مهمی در آرامش فرزند کنکوری و پیشرفت تحصیلی او دارد. آنها می دانند که باید براساس توانایی های فکری و جسمی که از فرزند خود سراغ دارند با وی همراهی کنند؛ نه اینکه یکباره در این چند ماه، انتظارات شخصی و شخصیتی خویش را در فرزندشان پی جویی کنند. گفته اند که مرز بین خوش بینی و بدبینی، «واقع گرایی» هست؛ بنابراین، با توجه به توانایی های واقعی فرزندشان، در مواجهه با کنکور، تلاش صادقانه می‌کنند و بیش از حد توان از او انتظار و توقع ندارند؛ آیا که کمال گرایی، باعث از دست دادن اعتماد به نفس وی می‌شود و در نتیجه، فاقد انگیزه مورد نیاز جهت دستیابی به اهداف خود خواهد شد.

از این رو، در ساعات خاصی که پرانرژی تر و کارآمدتر هست، از او می خواهند که نهایت بهره گیری را از وقت داشته باشد؛ لیکن عمده شکست دانش آموزان این دوره، به علت خواب و استراحت نیست، بلکه به خاطر عدم استفاده بافایده از وقت بیداری و سرحالی است!

آنها می دانند که تلقّی و احساسشان جهت فرزندشان بسیار مهم هست؛ به همین خاطر، نسبت به مدرسه و معلم های وی برداشت مثبتی دارند؛ آیا که اگر جز این باشد، او نیز با همانندسازی از این احساس، عملاً وقت حضور در محل تحصیل را بیهوده تلقی خواهد کرد.

تشویق و قدردانی ارزش نیز از فعالیت های وی دقیق و از سر باور هست. او در این دوره به حمایت ها و موفقیت های روزانه نیاز دارد. اطلاع و شوق آنها از موفقیت های آنی و کوتاه مدت وی، او را در افزایش تا آخرین پله های ترقی، مصمم تر خواهد ساخت.

روان­شناسان معتقدند که خوشحالی و خندیدن طبیعی در اوقات فراغت، نوعی تخلیه تنش های روانی محسوب شده است و فرد را از کسالت، خستگی و زحمت روزانه بیرون می

با وی همراه واقعی هستند؛ از همین رو، آنها نیز مطالعه را در برنامه های خانوادگی ارزش می گنجانند تا فرزندشان ببیند که مطالعه کتاب، روزنامه یا مجله را به برنامه های تلویزیون ترجیح می دهند و تفریح و سرگرمی، رفت و آمدها، نوع تغذیه و سایر فعالیت های خانوادگی براساس اولویت ها و مسایل مربوط به او تنظیم می شود، و این یعنی با واکنش‌ها و کردارشان، انگیزه یادگیری را در وی دوچندان می کنند و بدهید ترتیب عملاً او را در مسیر موفقیت قرار می دهند.

آنها از فرزندشان می خواهند که در یک دوره آزمون آزمایشی معتبر (نظیر آزمون های آزمایشی شرکت سنجش) شرکت کند؛ لیکن آزمون آزمایشی، یکی از عالی ترین اهرم هایی است که فرزندان به هیچ روی نباید نسبت به آن اهمال یا در پاره ای از آنها غیبت کنند؛ آیا که دقایق تمرکز در جلسه آزمون و بررسی بالغ بر پنج هزار آزمون در طول دوره و آشنایی با اسلوب و چارچوب آزمون مهم و تکرار آن، چیزی نیست که اهمیت و ارزش آن نیاز به توضیح داشته باشد.

در دوره ای که مغز پرکار و فعال هست، نیاز به مواظبت هم دارد که از طریق تفریح اعمال می شود؛ وگرنه فعالیت بالای علمی، خستگی عصبی را به همراه دارد و روح را کسل می کند و در نتیجه باعث زیاد کردن اشتباه و اشتباه در یادگیری می گردد؛ به همین خاطر، این دسته از والدین، درصد بسیار کمی از وقت خود را در این دوره به تفریح خانوادگی در طول هفته تخصیص داده شده است می دهند. آنها در نظر دارند که تفریح لزوماً به معنای سفر رفتن یا گردش خارج از شهر نیست، بلکه بازی و شوخی کردن با فرزندان و شام خوردن در بیرون از منزل نیز می تواند آرامش و خوش حالی را بین اعضای خانواده به وجود آورد.

روان‌شناسان معتقدند که خوشحالی و خندیدن طبیعی در اوقات فراغت، نوعی تخلیه تنش‌های روانی محسوب شده است و فرد را از کسالت، خستگی و زحمت روزانه بیرون می آورد و در نتیجه، قدرت یادگیری او را زیاد می کند و احساس راحتی و آرامش وی را نیز به ارمغان می آورد.

در کدام گروه قرار دارید ؟!

مرکز یادگیری سایت تبیان

واژه های کلیدی: تفریح و سرگرمی | خستگی عصبی | یادگیری | خانواده | موفقیت | فرزندان | خانواده | مدرسه | فرزند | احساس


برچسب ها: , , , , , , , ,